اسپنسر همانگونه که انتظار میرفت یکی از مهجورترین فیلمهای اسکاری و همچنین سینمای جهان شد، فیلمی که باید آن را یکی از ضدسلطنت انگلیسیهای تمام دوران نامید، اثری که بدون شک ملکه انگلیس و خانواده او را ناراحت میکند خصوصاً که در همین دو سال قبل نیز سریال “تاج” چندان مایه خوشحالی آنان نشد و گویا صنعت سرگرمیسازی قرار است روی این خانواده باز هم زوم کند و از خجالت آنان درآید.
چهره واقعی دایانا بههمراه همسر و پسرانش
“اسپنسر” روایت برشی از زندگی “دایانا اسپنسر” همسر “چارلز” شاهزاده انگلیسی و عروس ملکه انگلیس است، عروسی که مشکلات و حواشی زندگی او تا مدتها تیتر یک رسانههای انگلستان بود. او بهخاطر عدم تناسب روحی و فرهنگی میان خود و با خانواده سلطنتی در فشار شدیدی زندگی میکرد و این شرایط و وضعیت را بهخوبی “پابلو لارین” کارگردان فیلم بهکمک قلم “استیون نایت” (از نویسندگان پیکی بلایندرز و SEE) در فیلم شکل دادهاند. البته بازی خوب “کریستن استوارت” نیز برای ایفای نقش شخصیت دایانا خصوصاً با آن عقدههای ناشی از محدودیتها و اصول سفت و سخت درباری که هرکسی غیر از خود اعضای خانواده آن را نمیتوانند تحمل کنند، اثرگذار است.
فضای فیلم بهشدت ابری و مهآلود است که البته بهخاطر شرایط جوی لندن بسیار طبیعی است، اما کارگردان فضای ابری بیرون را با اتمسفر گرفته و غبارآلود داخل کاخ بهخوبی پیوند زده و باعث شده است جوی یکدست از غم و اندوه سرنوشت عروس مفلوک بهتصویر کشیده شود. رگههای توهمی فیلم که ارجاعاتی به زندگی “آنی بولین” همسر دوم هنری هشتم و مادر الیزابت اول که او نیز بهخاطر بیرحمیها و سیاستهای خودپسندانه شاه زندگی سختی داشت و در نهایت اعدام شد، ضمن آنکه به توضیح بهتر شرایط روحی بغرنج دایانا برای تماشاگر کمک میکند، خبر از ریشه «خشونت تشریفاتی» چندصدساله این قصر دارد.
خشونت تشریفاتی که از همان ابتدای فیلم با ورود گروهان نظامی به آشپزخانه دربار برای آوردن مواد غذایی و میوه و سبزیجات درون جعبه مهمات نشان داده میشود که نشان از اوج تکبر و ایزوله بودن خاندان سلطنتی دارد. این تم بهمرور در لابلای سنتهای خستهکننده و احمقانه خاندان سلطنتی خود را نشان میدهد؛ سر فلان ساعت باید صبحانه را با آداب خاص خورد و همینطور ناهار و شام را، برای شام باید فلان لباس را حتماً پوشید و گردنبند سنگین مروارید را عروس بپوشد، در سرمای زمستان شوفاژهای کاخ بسته است و باید برای گرمای اتاق هنگام خواب از پتوهای سنگین استفاده کرد و بهقول دایانا زیر آن خفه و دفن شد، و از همه خودپسندانهتر و البته خندهدارتر؛ وزن کردن اعضای خانواده قبل از مراسم و مهمانی است تا ببینیم قبل از غذا خوردن چند کیلو هستیم!
رفتار و آداب دربار برای قرنها قبل است اما گویا مقدسترین قوانین جهاناند، این را ملکه و افراد خاندان به خود قبولاندهاند، اما دایانا زیر بار این اراجیفی که آن را تزیین کردهاند نمیرود. او تحمیق و بیاحترامی به شعور خود را بزرگترین آسیبی میداند که در طول زندگی نصیبش شده است. اگر ما فیلم را بهعنوان یک محصول فرهنگی و اجتماعی ببینیم و بخواهیم تفسیر جامعهشناسانه از آن ارائه دهیم، میتوان گفت که اسپنسر سخن مردم انگلیس است با دربار و زندگی آنان. نفرت دایانا بهعنوان چهرهای که دوست دارد مانند مردم باشد و مردم هم او را دوست داشتند، باعث میشود تا خشم او بدلی از نفرت مردمی شود که خشم خود را از دربار بارها در رسانههای مستقل اعلام کردهاند، خصوصاً بعد از مصاحبه سال گذشته شاهزاده هری و همسرش مگان مارکل که بهنوعی افشاگری از داخل دربار بود و در آن تصویری خشک و بیعاطفه از خانواده سلطنتی انگلیس ارائه دادند و حتی ادعا کردند که رفتارهای نژادپرستانه و بیتفاوت اعضای ارشد خانواده سلطنتی باعث شده بود که مگان مارکل به فکر خودکشی بیفتد، این نفرت از سوی مردم انگلیس دوچندان شد.
با اینکه مسئله فیلم همین آزار و اذیتهایی است که به دایانا میرود، ریتم فیلم کند و خستهکننده نیست. دیدن بداخلاقیهای خانواده شوهر شاهزاده نسبت به عروس و اینکه او چگونه از این بند رها میشود، برای هر انسان علاقهمند به داستان و سینما جذاب است. دایانا این فضای مهآلود درون قصر را که او را به مرز خودکشی رسانده است در نهایت میشکند و انتقام خود را با بردن پسرانش که در واقع نوههای ملکهاند به بیرون از کاخ و تحقیر ملکه میگیرد. سکانسی که او با بچهها با لباس دلخواهشان سوار بر ماشین آهنگ راک گوش میدهند و از یکی از برندهای مشهور شهر مرغ کنتاکی سفارش میدهند، بهخوبی میگوید که دایانا کیست و تابهحال در چه فشار و تنگنایی زندگی میکرده است. او کاملاً دوست دارد بهخلاف رویه ملکه و دربار مانند مردم زندگی کند و با این حساب پیام فیلم خصوصاً با تصویری که از ملکه و خاندان نشان میدهد بهشدت علیه دربار است.
حال فیلمی با سبک و اصولی درست که در جای خود نشسته است و بهزیبایی آسیب روحی و انباشت خشم یکی از شخصیتهای جنجالی تاریخ انگلیس را نشان میدهد، تنها بهخاطر حرف درستش و گفتن حقیقتی پنهان از درون این خانواده در مراسم اسکار بهشدت تحریم میشود و تنها با نامزدی در بخش نقش اول زن برای استوارت حضور پیدا میکند که آن هم بینتیجه باقی میماند.