یکی از پژوهشگران حوزه آسیبهایاجتماعی از کاهش سن سارقان در کشور به دوره کودکی خبر داده، نگاهی روانشناسانه به این موضوع انداختیم
یکی از مهمترین کارکردهای خانواده ، ایجاد وجدان اخلاقی و تاکید بر رفتار اخلاق مدار است. هنگامی که خانواده از کارکرد طبیعی خود فاصله میگیرد و به دلایلی مثل فقر و نابسامانیهای اخلاقی دچار مشکل میشود، طبیعتا انتقال این ارزشهای اخلاقی بهراحتی صورت نمیگیرد چراکه کودکان نه با گفتههای ما بلکه با رفتار ما یاد میگیرند و عمل میکنند. هر چند این مشکل عمومیت نداشته و در بسیاری از مواقع حتی در اوج فقر هم کارکرد خانواده حفظ می شود . چند وقت پیش یکی از پژوهشگران حوزه آسیبهای اجتماعی از کاهش سن سرقت در کشور خبر داد. بهگفته «محمدرضا محبوبفر» سن سرقت به ۶ تا ۷ سال رسیده: «بسیاری از این کودکان به خانوادههایی تعلق دارند که از نظر مالی شرایط مناسبی ندارند، بنابراین این کودکان روانه خیابان میشوند برای سرقت.» در ادامه نگاهی روان شناسانه به این ماجرای تلخ خواهیم داشت.
تلخی این اتفاق، آینده این کودکان است
سن سارقان به ۶ تا ۷ سال رسیده و این نوعی فاجعه اجتماعی محسوب میشود. این کودکان از خانوادههای فقیری هستند که برای تامین معاش خانواده خود دست به خرده سرقت میزنند. متاسفانه بسیاری از این مسائل معلول ساختار اقتصادی جامعه است و فقر بیش از مسائل اقتصادی، مسائل رفتاری و اخلاقی را تحت تاثیر قرار میدهد. تلخی کار بیشتر زمانی احساس میشود که این کودکان در آینده به جرمهای بزرگ تر، اعتیاد و سایر شرایر اخلاقی دست میزنند و جامعه را بیش از پیش ناامن میکنند.
فاصلهطبقاتی و سرکششدن خشم
در حالت ایده آل خشم ناشی از فاصله طبقاتی میتواند به نوعی نیروی محرکه برای تلاش بیشتر و ارتقای سطح اجتماعی تبدیل شود ولی هنگامی که این شکاف و تبعیض آن قدر بزرگ است که ترمیم آن غیرممکن است خود شخص وارد عمل میشود و خشم را تبدیل به جرم و جنایت و انتقامگیری میکند.
اطرافیانی که الگوی نامناسب هستند
نکته بعدی برای ارتکاب چنین اعمالی الگوبرداری از اطرافیان است. غیر از خانواده که نقش بسیار مهمی برای الگوگیری کودکان دارد، بحث دوستان و محیط زندگی هم اهمیت بسیاری دارد. خانواده این کودکان خود از قشر آسیب دیده و بزهکار جامعه هستند و متاسفانه در مواردی کودک را ترغیب به چنین اعمالی میکنند و کودک برای خارج کردن خانواده از شرایط موجود و کمک به آن ها دست به چنین سرقت هایی میزند. از طرف دیگر ممکن است به دلیل مشغله کاری فراوان و مدت زمان طولانی غیبت از منزل نظارت کافی بر کودکان خود نداشته باشند و همین موضوع بستر را برای رفتارهای هنجار شکن فراهم میکند. علاوه بر این محیط زندگی پرخطر باعث میشود دوستان و افرادی که کودک با آن ها نشست و برخاست دارد نوعی محرک کودک برای انجام رفتارهای پرخطر باشند و کودک برای گرفتن تایید آنها و پذیرش اجتماعی تن به چنین اعمالی بدهد.
اولویت داشتن نیازهای اولیه
نکته آخر اینکه برای حفظ سلامت اخلاقی و وجدان، به ریشهکن شدن فقر و از بین بردن فاصله طبقاتی نیاز داریم در غیر این صورت از افراد جامعه نمیتوان انتظار بیش از این داشت چرا که ذات انسانها طوری شکل گرفته است که نیازهای اولیه مقدم بر اخلاقیات چیده شده است پس تا این نیازها برآورده نشود انتظار رفتار مصلحانه شوخی بیش نیست.
نویسنده : دکتر ساحل گرامی| روانشناس کودک