یکی از نقاط مشترک حرفهای اهالی موسیقی نواحی دشواریهای پیش رویشان برای گذران زندگی از راه هنرشان است و حرفشان این است که ساز و آوازشان اگرچه برایشان احترام بسیار به همراه دارد، آورده مالی ندارد.
این روزها چهاردهمین جشنواره موسیقی نواحی در کرمان در حال برگزاری و این شهر میزبان نوازندگان و خوانندگانی از چهار گوشه ایران است که از جمله آنها میتوان به کریم بیانیمنش، سرنانواز از شهر قلعهگنجِ کرمان، گروهی سه نفره متشکل از ولی کمری؛ هورهخوان، فرهاد نادری و عثمان زاهدی؛ سیاچمانهخوان از کردستان و مهدی سواری، عودنواز و سرپرست گروه موسیقی میسان از اهواز اشاره کرد.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگویی است در چهارمحور با این اهالی موسیقی نواحی؛ نظرشان نسبت به جشنواره، نحوه برخورد ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان محل سکونتشان با آنها و این که آیا موسیقی میتواند تامینکننده معاششان باشد یا خیر، جایی و شیوهای که هنرشان را در محل سکونتشان ارائه میکنند و میزان اقبال جوانان به هنر آنها.
خوب است که دور هم جمع میشویم
عثمان زاهدی، سیاچمانهخوانِ کرد در مورد جشنواره موسیقی نواحی و کارکرد آن میگوید: «این جمعشدنها دورِ هم فرهنگ کهن ایران را زنده میکند و جوانان میفهمند که فرهنگ موسیقایی ایران چه میزان غنی است. ما برای زندهکردن این فرهنگ آمدهایم که جوانان فراموشش نکنند.»
کریم بیانیمنش، نوازنده سرنا از شهر قلعهگنجِ کرمان در همین مورد توضیح میدهد: «این جشنواره کمککننده است، چراکه گروههای مختلف در آن شرکت میکنند و ما چیزهایی از آنها میآموزیم و آنها چیزهایی از ما و اگر مردم به تماشای این اجراها بنشینند تفاوت موسیقی مناطق گوناگون را درک خواهند کرد و میفهمند نوای قلعهگنجِ کرمان، کردستان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و… چه فرقی با هم دارند. درخواست ما فقط این است که مسئولین به گروههای موسیقی نواحی بهای بیشتری دهند و به آنها رسیدگی کنند.»
مهدی سواری، نوازنده عود و سرپرست گروه موسیقی میسانِ اهواز نیز پاسخش چنین است: «ما چندین سال است که در جشنواره شرکت میکنیم و به نظرم خوب است اما اگر مانند جشنواره موسیقی فجر، بینالمللی شود اتفاق بسیار بهتری رخ خواهد داد و اینگونه، قومیتهای گوناگون ایرانی به مخاطبین خارجی که در جشنواره شرکت میکنند معرفی میشوند.»
سرپرست گروه موسیقی میسان که متولد سوسنگرد است و موسیقی را به شکل آکادمیک در کشور کویت آموخته است با تقسیمکردن موسیقی جنوب ایران به سه بخش توضیح میدهد: «موسیقی سمت خرمشهر و آبادان و بخشی از اهواز را موسیقی مقامی عربی مینامند و موسیقی سمت بنادر مانند بندر ماهشهر و سربندر، دیلم و هندیجان و… را موسیقی بندری میگویند که با نیانبان اجرا میشود و موسیقی ما اشتراکات بسیاری با جنوب عراق دارد به این معنا که خیلی از مقامها و دستگاههایمان مشترک است و سبکهایی داریم که نمیشود تشخیص داد موسیقی اهوازی است یا عراقی.»
احترام داریم، پول نه
کریم بیانیمنش در پاسخ به این سوال که نحوه برخورد ادارهکل فرهنگوارشاد اسلامی استان کرمان با هنرمندان موسیقی نواحی به چه صورت است و آیا موسیقی میتواند تامینکننده معاششان باشد یا خیر، میگوید: «معیشت ما از راه موسیقیمان میگذرد. اداره ارشاد هم بالاخره زحمت میکشد اما در همین مدتی که کرونا آمده و همه برنامهها را تعطیل کرده است ما جز یک بار، کمک معیشتی از طرف ارشاد ندیدهایم. خب من و گروهم از کجا بیاوریم بخوریم وقتی درآمدمان از راه موسیقی است و کشاورزی هم نداریم. باشد، همین است، نباشد، همین است.»
مهدی سواری که ساکن اهواز است و گروه ۳۰، ۳۵ نفری میسان را از سال ۱۳۸۲ شکل داده است، در پاسخ به همین سوال توضیح میدهد: «اهمیتی که از طرف اداره ارشاد داده میشود بسیار اندک است. موسیقی برای انسان نان نمیشود ولی چه کنیم که عاشقیم و نمیتوانیم از عشقمان بگذریم. بعضی از دوستان اداریاند و بعضی کار آزاد میکنند، بعضی هم نه و بالاخره یا با ماشین کار میکنند یا راننده تاکسیاند و… اما هرچه که هست همگیمان برای تمرین موسیقی و ارائه باکیفیت آثارمان وقت میگذاریم.»
ولی کمری، هورهخوان در مورد برخورد ادارهکل فرهنگوارشاد اسلامی استان کردستان با هنرمندان موسیقی نواحی با اشاره به دیگر اعضای گروهشان؛ فرهاد نادری و عثمان زاهدی، سیاچمانهخوان میگوید: «هر دوی این بزرگواران پیشکسوتند و شما باید بدانید که سالهای سال زمان میبرد تا یک هنرمند، هنرمند شود. ارشاد باید چه کند؟ مابین پیشکسوتان و جوانان فرقی بگذارد و دست کم حقوق ماهیانهای برایشان درنظر بگیرد. ما روایت داریم که اول معاش، بعدا معاد. پس باید معیشت را هم در نظر گرفت تا معاد تضمین شود. این دو مکمل همند و اگر یکیشان لنگ بزند، دیگری هم لنگ میزند.»
عثمان زاهدی، سیاچمانهخوان در تکمیل صحبتهای ولی کمری میافزاید: «من متولد ۱۳۳۵ هستم و ۵۰ سال است که برای موسیقی زحمت میکشم اما هیچ بهره مالی از آن نبردهام. ما تا چه زمانی میتوانیم اینطور ادامه دهیم؟ ما که تنها نیستیم، زن و بچهمان هم هستند و زندگی میخواهند. من روزها کار میکنم و شب به جای این که استراحت کنم باید موسیقی بزنم.»
فرهاد نادری، سیاچمانهخوان نیز ادامه میدهد: «آواز ما احترام دارد اما از نظر مالی چیزی ندارد.»
از نواختن در عروسی تا همنشینی با اُدَبا
کریم بیانیمنش، نوازنده سرنا در پاسخ به این سوال که هنرش را در کجا و چگونه ارائه میدهد، میگوید: «اکثرا در مراسمها میزنیم. مثلا یک آقایی میخواهد پسرش را داماد کند، میآید میگوید استاد من یک شب، دو شب برنامه دارم و قرارداد میبندیم و اگر مراسمی نباشد، مینشینیم در خانه و خانمم به من نگاه میکند و من به خانمم.»
عثمان زاهدی، سیاچمانهخوان در پاسخ به همین سوال میگوید: «ما در عروسیها اجرا نمیکنیم. گاهی مراسمی هست که اُدَبا و صاحبان قلمان در آن شرکت میکنند و ما برای آنها میزنیم و میخوانیم اما عروسی نمیرویم چون معتقدیم کارمان ضایع میشود.»
مهدی سواری، نوازنده عود نیز از جشنوارههای داخلی و خارجی به عنوان محلی که هنرش را عرضه میکند نام میبرد.
هستند کسانی که دوست دارند موسیقی را بیاموزند
کریم بیانیمنش، نوازنده سرنا در مورد اقبال جوانان نسبت به یادگیری موسیقی نواحی میگوید: «جوانان منطقه ما علاقه دارند و هستند کسانی که دوست دارند موسیقی ما را یاد بگیرند.»
عثمان زاهدی، سیاچمانهخوان در این مورد میگوید: «اگر کسی بخواهد ما آموزش هم میدهیم بی این که توقعی داشته باشیم، چون آنها هم مثل ما فقیرند و چیزی ندارند. درآمدی ندارند.»
ولی کمری، هورهخوان در این مورد میگوید: «جوانان با موسیقی ما هماهنگ نمیشوند. من هورهخوانم و عثمان زاهدی و فرهاد نادری، سیاچمانهخوان و این دو آواز ریشه در غرب کشور دارند و سینه به سینه منتقل شدهاند و ما باید حافظ این ریشهها باشیم اما جوانان انگار با این موسیقی هماهنگ نیستند.»